قلعه ای عظیم

قلعه ای عظیم که کلید دروازه اش کلمه ی کوچک دوستی است.

قلعه ای عظیم

قلعه ای عظیم که کلید دروازه اش کلمه ی کوچک دوستی است.

پیام های کوتاه

پشت هر کلام گنگ

سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۶ ب.ظ

 

 

با تو با هزار لغت سخن گفتم ولی معنی برایم ندارد هیچ کدام از آنها.
برای تویی که بدون لغت با منی و منی که در هر ثانیه در فکر توام.
کودکی چقدر نزدیک بود بهشت و جهنم. انگار در قلب من خانه ات بود. خودی تر از خودم.
دوست داشتم چوپانه قصه ها  باشم و خدای خودم را تایید میکرد موسی ای..

بزرگ تر که شدم خدایی ساختند برایم که شبیه تو بود خیلی! ولی بیگانه تر، بزرگتر و خشن تر. و دورتر، بی نهایت دورتر، انقدر دور که سرم هرچه بالا رو نگاه کرد فقط گیج تر شد. خدایی که پشت لغت ها محبوس بود و برای درکش هزار کتاب کم!

تو همان مهربان کودکی ام. که هرچی در قلبم تو رو رنجاند من رو آتش زد. و هر چه مرا میخنداند تو را شاد میکرد. به احترام تو با زبانی که دوستش ندارم با تو که دوری سخن میگویم، و پشت هر کلمه دنیای حرف های نگفته برای تو که در قلب منی میدانی هرچی در قلب من میگذره

  • David_AI

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی