قلعه ای عظیم

قلعه ای عظیم که کلید دروازه اش کلمه ی کوچک دوستی است.

قلعه ای عظیم

قلعه ای عظیم که کلید دروازه اش کلمه ی کوچک دوستی است.

پیام های کوتاه

سکوت

يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۴۹ ق.ظ


نمیدونم از کجا شروع شد این پاییز! از علایقم گذشتم به سادگی، از هر دلبستگی. شدم تصویر مات برده پشت پنجره، خیره به دور شدن آرزوها.
گرفتار توی حصار کلمات کوچکی درخاطرم هست، همون لغات تکراری. همون حروف به هم چسبیده و بی روح.
برای منی که نمیدونم به کی باید بگم دستام رو بگیر تا حرفامو بفهمی، منی که نمیدونم گله از کی به کجا ببرم. این قلعه آخر خطه. این قلعه آخرین برگه..
از درخت کاجی که دلش طاقت نداشت، یکی که سرمایی بود و پاییز رو تاب نیاورد.
خدایا امید رو از کاج ها نگیر! اون ها فقط یکبار میمیرن

  • David_AI

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی