آرامش در کنار توست
دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۱۵ ب.ظ
توی قفسی از شرم و احتیاط، مدتی هست گرفتارن این کلمات بینوا.. تمام روز سر من شلوغ و سرگرم بازی های دنیامون، سر شب بغ کرده نگاهم میکنن، کلمات بینوا..
زندگی جریان داره اما! دوست دارم لالایی بخونم شبا برای خودم! گل مینا بخواب آروم که دیره.. دیگه بدجور داره گریم میگیره.. شاید هیچ وقت دیگه بارون نباره.. بخواب آروم که شب طاقت بیاره!
به یاد مادری جون که با لحجه ی شیرین برای من زمزمه میکرد.
نمیدونم خدا این همه احساس رو چرا به کسی داد که کسی رو نداره، توی سکوت گم میشه دنباله شان، کلمات بی نوا.
گل مینا بخواب آروم که شب شد
دل من از شکستن جون به لب شد
در خلاء نبود چشم های تو، غسل تعمید داده شدن در چشمان من دوباره، این کلمات بینوا.
- ۹۳/۱۱/۲۰