+
گاه آرزو میکنم زورقی باشم برای تو
تا بدان جا برمت که میخواهی
زورقی توانا
به تحمل باری که بر دوش داری
زورقی که هیچگاه واژگون نشود
به هر اندازه که ناآرام باشی
یا متلاطم باشد
دریائی که در آن میرانی ...
من دلی دارم که هر وقت نگاهش میکنم میگیره، شبیه رو گرفتن دخترکی از شرم..
فکرش رو کردی توی تنهایی وقتی دل آدم میگیره چیکار میکنه؟ بذار کار هایی که بلندم رو ادامه بدم، مهمون امشب این کافه، تو که نیستی بد عادت شدن دلم رو، اگه امشب آرومش کنی وقتی نباشی بهونتو میگیره دیگه با حرفای صدمن یه غاز من خوابش نمیره، با وعده وعید آروم نمیشه! بذار به عادت خودش سر کنه، معمولا وقتی دلم میگیره انقدر محلش نمیذارم که بمیره، شاید هم خودش رو به مردن میزنه و دفعه بعدی که دوباره چش تو چش میشیم جون میگیره و باز میگیره و باز میمیره و میگیره و...
دل هیشکی مثه من غربت اینجا رو نداره
دیگه حرفای علاقه همه مردن تو دلم
مثه گنجشکای بی لونه و بی جای محله
دیگه هیج جا تو درختا جای من نیست که برم
ساعت بی خوابی: 24 ساعت
4:23